باج گیری عاطفی قسمت نهم

باج گیری عاطفی قسمت نهم

 

 

به نظر می رسد خشم مثل آهن ربایی ترس را به دنبال خود می کشد و به سرعت آن را ظاهر می سازد و می تواند واکنش جنگ و گریز را در بدن ما ایجاد کند.

در نظر بسیاری از ما این احساس آنقدر خطرناک است که از هر شکل آن وحشت داریم نه تنها از خشم دیگران بلکه حتی از خشم خودمان هم واهمه داریم .

لحن خشم آلود به تنهایی می تواند ترس را در ما بیدار کند ، ترس از طرد شدن ،عدم تایید دیگران و در نهایت خشونت و آسیب رساندن.

برخی از باج گیر ها گذشته مارا  بررسی می کنند تا دلیلی بیابند که چرا ما به آنها بدهکاریم و باید با خواسته هایشان موافقت کنیم.

وقتی فرد باج گیر با ما مهربانی می کند این خیلی زود فراموش نمی شود و حالت وامی نا محدود را به خود می گیرد نه یک هدیه. همیشه صورتحسابی ضمیمه آن است ، همواره با بهره اش، به نظر می رسد که ما هرگز نمی توانیم خودمان را از زیربار این وام رها سازیم.

اینجا تاکید بر فداکاری های باج گیراست فداکاری هایی که از صمیم قلب صورت نگرفته بلکه برای  گرفتن امتیازی انجام شده  و این امتیازات باید جمع شود تا در جایی مورد استفاده قرار گیرد.

گناه بخش مهمی از موجودیت انسانی مسئول و با احساس است. اگر ارزش های اخلاقی و اجتماعی مان را زیر پا بگذاریم ، وجدانمان با استفاده از احساس گناه ما را دستخوش ناراحتی و سرزنش خود می کند.

ما برای اجتناب از احساس گناه سعی می کنیم از آزار دیگران اجتناب کنیم.

ما به این عقربه فعال رفتارمان اعتماد می کنیم و هر زمان که احساس گناه به سراغمان می آید باور داریم که پا را از حد و مرز خود فراتر نهاده ایم و با اراده خود قواعدی را که در مورد ارتباطاتمان با دیگران خلق کرده ایم نادیده گرفته ایم.

گهگاه این احساس واقعی است و واکنش مناسب و طبیعی ما در قبال عمل آزاردهنده ، غیر قانونی، ظالمانه و یا نادرستمان است.

اگر وجدان داشته باشیم احساس گناه هم در متن زندگی مان بافته می شود.

در این حالت غم و غصه ای که مارا در بر می گیرد باعث بوجود آمدن بخش اعظم توده مه باجگیر را تشکیل میدهد دارای لایه هایی از سرزنش و اتهام فلج کننده است،به زبان ساده تر جریانی که اینگونه احساس گناه را شکل می دهد به صورت زیر است:

۱- من کاری انجام می دهم.

۲- طرف مقابل ناراحت می شود.

۳- من مسئولیت کامل را در مورد ناراحتی طرف مقابلم به عهده می گیرم، چه ارتباطی با این عمل داشته باشم و چه نداشته باشم.

۴- احساس گناه می کنم.

۵- برای جبران دست به هر کاری می زنم حالم بهتر شود.