باج گیری عاطفی قسمت هشتم

باج گیری عاطفی در مهی که درست زیر سطح درک ما قرار دارد پخش می شود مانند بستری از ابر که زیر هواپیما قرار می گیرد.

درست در لحظه ای که در قلمرو باج گیری قرار می گیریم مه غلیظی از احساسات در اطرافمان موج می زند و قدرت فکر کردن درست را از دست می دهیم و نمی فهمیم که باج گیر چه می کند و یا خودمان در مقابل او چه واکنشی نشان می دهیم قوه قضاوتمان مبهم و مه آلود می گردد.

همانطور که قبلا گفته شد مه ، به معنای ترس،تعهد و گناه است.

سه احساسی که باج گیر دائما آن را در ما تقویت می کند.

زمانی که مه در ما نفوذ می کند قذرت تشخیص را از ما میگیرد و همه چیز را مبهم می سازد و ما دائما در تلاشیم بفهمیم که چطور در این مه گرفتار شدیم ؟ چطور می توان از آن خارج شد؟

ای احساسات سه گانه برای ما بیگانه نیستند. همه ما با ترس هایی کوچک و بزرگ زندگی می کنیم. همه ما تعهداتی داریم و اگر دارای وجدان آگاهی باشیم در می یابیم که زندگی مان با زندگی اطرافیان در هم آمیخته است و ما در قبال خانواده و جامعه مان مسئولیت هایی داریم.

همه ما با مقدار معینی از احساس گناه زندگی می کنییم، آرزو می کنیم که می توانستیم ساعت را به عقب برگردانیم و عملی را که موجب آزردگی فردی شده پاک کنیم. برای هر کاری که نیمه تمام رها کرده ایم تاسف می خوریم .

باج گیرها صدای وجدانمان را بلند می کنند آنقدر بلند که ما احساس ناراحتی می کنیم و حاضریم به هر کاری دست بزنیم حتی کاری که به نفعمان نیست.

روش های مه آفرین آنها واکنش هایی را در ما ظاهر می سازد که تقریبا غیر ارادی است و به پوشاندن گوش هایمان در زمان شنیدن آژیری گوش خراش می ماند.

فرصتی برای فکر کردن پیدا نمی کنیم،فقط عکس العمل نشان می دهیم و خود این کلید باج گیری موثر است.

باج گیر ها راهکار های آگاهانه و نا آگاهانه خود را براساس اطلاعاتی که درباره ترس هایمان به آنها می دهیم خلق می کنند.

آنها می دانند ما از چه چیزهایی فرار می کنیم و چه چیزهایی مارا بی قرار و ناآرام می سازد.

باج گیر با استفاده از این کلمات اعتماد ما را جلب می کند:

۱- تو را ترک نمی کنم.

۲- با تو مخالفت نمی کنم.

۳- همچنان عاشقت می مانم.

۴- سرت داد نمی کشم.

۵- اوقات را تلخ نمی کنم.

۶- با تو بگو مگو نمی کنم.

۷- اخراجت نمی کنم.

یکی از دردناک ترین جنبه های باج گیری عاطفی این است که اعتمادی که به باج گیر داریم بر مبنای آن رابطه مان را از سطحی ناچیز به مقامی بالاتر رسانده ایم  و حرف دلمان را برایش زده ایم .