رویکردها در روانشناسی
موضوع روانشناسی رفتار و فرآیندهای روانی است.موضوع های روانشناسی را می توان در علم روانشناسی از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار داد. به این دیدگاه ها و منظرها رویکرد می گویند.
کلینیک مشاوره و خدمات روانشناختی مهر ایران تعدادی از مهم ترین دیدگاه ها و رویکرد ها را برای شما عزیزان به صورت خلاصه و جامع گرد آوری کره است.
ما در این مطلب راجب رویکردهای؛ روانکاوی، رفتاردرمانی ، شناخت درمانی ، درمان شناختی رفتاری ، رواندرمانی روانپویشی، رواندرمانی گروهی ، زوج درمانی و خانواده درمانی صحبت می کننیم.
((روانکاوی))
روانکاوی ( روان تحلیل گری ) که عملا با پدر خود یعنی زیگموند فروید پیوند خورده است. فروید در جریان پی ریزی روانکاوی، بنیان گذار روان درمانی امروزی شد که عبارت است از: درمان دو نفره ای که در آن درمانگر و مراجع، رک و صریح درباره افکار و احساسات مراجع بحث می کنند.
روانکاوی مبتنی بر نظریه واپس زنی جنسی است و ردپای امیال لیبیدویی برآورده نشده ی کودکی را در خاطرات ناخودآگاه فرد جست و جو می کند.
فرآیند روانکاوی:
به سطح آوردن خاطرات و احساسات واپس زده شده است که توسط آشکار سازی دقیق معانی پنهان مطالب بیان شده و آشکار سازی شیوه های نادانسته بیمار برای دفع تعارض های زمینه ای انجام می شود.
مراحل روانکاوی:
معنی و مفهوم کلمات درج شده در این مطلب
روان نژندی: نوعی سراسیمگی است که پایه و اساس کالبدشناسانه ای ندارد. در این بیماری اضطراب روانی با حفظ سلامت توان عقلی در شخص ظهور می شود.نگرانی یکی از مهمترین علامت های روان نژندی است. روان نژندی اختلالات خفیفی است که فرد خودش از آن آگاه است و رنج می برد.
روان نژندان معمولا مظطربند و از خودشان و دیگران راضی نیستند و مدام نسبت به اعمال خود احساس گناه و حقارت می کنند. این اشخاص ممکن است بدانند رفتارشان نابهنجار است ولی قادر به تغییر رفتارشان نیستند. این افراد غالبا عصبی، تحریک پذیر و کم تحمل هستند و خشونت های شدیدی از خود نشان می دهند.
مقتضیات: ضروریات،واجبات
اهداف روانکاوی:
هدف روانکاوی از منظر رشد، حذف تدریجی فراموشی هایی است که ریشه در اوایل کودکی دارند، در روانکاوی فرض بر این است که وقتی کلیه شکاف های حافظه از بین رفت، حالت مرضی متوقف می شود زیرا بیمار دیگر نیاز به تکرار با تثبیت در گذشته ندارد.
هدف این است که بیمار با فهم دلایل رفتار خود، از الگوهای پسرفت قبلی دست کشیده و الگوهای جدید و انطباقی تری ایجاد کند.
هدف مرتبط دیگر روانکاوی این است که بیمار تا حدودی خود را بشناسد و به بصیرت دست یابد.
پس اهداف اصلی روانکاوی:
۱)بینش عقلانی و هیجانی مراجع درباره علل اصلی و زیربنایی مشکلاتش
۲)کشف و بررسی کامل تلویحات بینش ها
۳)تقویت کنترل ایگو بر اید و سوپر ایگو
توضیحات کلی دیگر:
روانکاوی که فروید آن را ابداع کرد بر توصیف شخصیت بر اساس تعارض درونی بخش های مختلف شخصیت یعنی اید، ایگو ، و سوپر ایگو مبتنی است. وقتی این تعارضات محصول تجترب اولیه انسان در دوران کودکی باشند، به عادت تبدیل می شوند و صورت هوشیارانه به خود می گیرند.
روانکاوان برای آن که بفهمند گذشته مراجع چگونه در حال او مداخله می کند از فنون تداعی آزاد ، تحلیل رویا و فنون دیگر استفاده می کنند.
آنها سعی می کنند شباهت رواب گذشته مراجع با روابط فعلی او و خصوصا شباهت آنها با رابطه ی درمانی را به مراجع نشان بدهند.
همینطور که مراجع به این شباهت پی می برد و در مورد آن دقت نظر به خرج می دهد، نسبت به آن بینش پیدا کرده و آن را کمتر تکرار خواهد کرد.
(( رفتار درمانی ))
رفتار درمانی در اواسط قرن بیستم به عنوان کاربرد اصول یادگیری برای اصلاح مشکلات روانی شکل گرفت.
رفتار درمانی ها برای فهمیدن رفتار مشکل آفرین و وضعیت هایی که این رفتار ها در آنها رخ می دهند، از سنجش رفتاری و تحلیل کارکردی استفاده می کنند.
اصطلاح رفتار، در رفتار درمانی به اعمال و واکنش های مشهود فرد اطلاق می شود. رفتار درمانی عبارت است از تغییر رفتار بیماران برای کاهش کژکاری و بهبود کیفیت زندگی.
رفتار درمانی برای انتخاب راهبردی رفتارهایی که بایستی تغییر کنند نوعی روش شناسی خاص خود را دارد که به نام تحلیل رفتار مشهود است.
رفتار درمانی برای تغییر رفتار، دارای فنون خاصی نظیر تعدیل پیشایندها یا پیامدها و ارائه دستورالعمل است.
رفتار درمانی یک روش واحد نیست بلکه مجموعه ای از فنون است که برای رفع مشکلات روانی مردم طراحی شده اند. این فنون عبارتند از:
حساسیت زدایی منظم: در این شیوه، فرد را با یک روش حسابشده و ایمن در معرض موضوع یا موقعیتی که هراس دارد، قرار میدهند.
درمان های مواجهه ای : مواجه کردن بیمار با مشکل خود
آرمیدگی آموزی:سفت و شل کردن عضلات بدن و تمرکز روی آرمیدگی ناشی از عمل
و بازخورد زیستی، آموزش ابراز وجود، شرطی سازی کنشگرو سایر درمان های تقویت مدار، تمرکز حسی در بدکاری جنسی، و بسیاری از فنون دیگر.
اهداف رفتار درمانی:
۱)اصلاح رفتارهای ناسازگارانه آشکار
۲)اصلاح شناخت ها
۳)تغییرات فیزیکی و هیجاناتی است که ضمیمه این رفتار ها هستند.
۴)مهم این است که بدانیم اختلال رفتار ناسازگارانه چگونه شکل گرفته است و همین که بدانیم چگونه ادامه یافته و چطور می توانیم آن را تغییر بدهیم، کافی است.
(( شناخت درمانی ))
درمان کوتاه مدت و ساختار یافته ای است که در آن بیمار و درمانگر با هم فعالانه می کوشند به اهداف درمان دست یابند؛ اهدافی که به مشکلات فعلی بیمار و حل آنها معطوف است.
در شناخت درمانی فرض بر این است که بطور کلی ادراک و تجربه فرآیندهای فعالی هستند که هم داده های درون نگرانه و هم داده های مشاهده ای در آنها نقش دارند.
شناخت درمانی بر این فرض بنا شده است که شناخت ها میانجی رویدادهای محیطی و رفتار و هیجان هستند.
شناخت درمانی ابتدا به عنوان نظریه ای در باب افسردگی مطرح شد ولی بعدا در مورد سایر اختلالات به کار رفت.
بحث اصلی در شناخت درمانی این است که خطاهای فکری علت ناراحتی روانی هستند.
شناخت درمانگرها به مراجعان کمک می کنند پس از شناسایی این خطاها، با آنها در افتند و افکار دیگری را جایگزین آنها کنند.
تمام مداخلات درمانی با فرآیندهای فکری سر و کار دارند ولی شناخت درمانی ها به طور خاص به شناسایی و تغییر شناخت های ناسازگارانه می پردازند.
شناخت های ناسازگارانه عبارتند از: باورها، تبیین های علی، انتظارات ، طرحواره ها، نجواهای درونی ، و راهبردهای حل مسئله.
اهداف شناخت درمانی:
۱)تعلیم نقش افکار ناسازگارانه در رفتار و تجربیات
۲)کمک به مراجع برای پی بردن به این که چه موقع درگیر این افکار شده است
۳)مسلح کردن مراجع به مهارتهای لازم برای درافتادن با افکار ناسازگارانه و جایگزین کردن افکار دقیقتر و سازگارانه تر به جای آنها
۴)به عبارتی کلی شناخت درمانی یعنی: شناسایی کن و جایگزین کن.
((درمان شناختی-رفتاری ))
درمان شناختی-رفتاری، ترکیبی از نظریه ها و فنون رفتار درمانی و شناخت درمانی است.
این نوع درمان به عنوان رویکردی نظامدار و ساخت دار که بر روش های آزموده شده به صورت تجربی تاکید دارد .
ساختار مراحل اولیه درمان شناختی-رفتاری به شرح زیر است:
۱)خوشامدگویی به مراجع
۲)بررسی نشانه ها
۳)تعیین دستورکار
۴)مرور تکلیف منزل جلسه قبل
۵)درمان شناختی-رفتاری مشکلات بر اساس دستور کار
۶)آشنا کردن مراجع با مدل شناختی
۷)ارائه تکلیف منزل جدید
۸)مرور نکات کلیدی، بازخورد دادن و بازخورد گرفتن و ختم جلسه.
درمانگرهای شناختی-رفتاری بر تحقیقات تجربی تاکید دارند و مداخلاتی را ترجیح می دهند که مطالعات کنترل شده اعتبار آنها را تایید کرده اند.
در حال حاظر درصد بالایی از روانشناسان بالینی خود را پیرو رویکرد شناختی-رفتاری می دانند.
(( روان درمانی روان پویشی ))
به طور کلی به درمان هایی که برخی مفروضات روانکاوی را حفظ کرده و در برخی مفروضات دیگر آن تغییرات قابل توجهی ایجاد کرده اند، روان درمانی های روانپویشی می گویند.
روان درمانی روانپویشی کوتاه مدت: درمانی با زمان محدود است. این نوع رواندرمانی در افراد دچار افسردگی ، اضطراب ، و اختلال استرس پس از سانحه مفید است.
امروزه درمانهای کوتاه مدت مورد علاقه فراوانی واقع شده اند و رواج گسترده ای پیدا کرده اند. بخشی از این رواج و علاقه به دلیل فشار زیادی است که بر متخصصان مراقبتهای بهداشتی آورده می شود تا هزینه های درمان را کم کنند.
رویکردهای روانپویشی کوتاه مدت، که نظریه پردازان آن ویلهلم اشتکل و هانس اشتروپ هستند که تاکید بر راهبردهای کنار آمدن با تاکید بر تفسیر تاریخی.
فرق روانپویایی با روانکاوی:
۱-تاکید آنها بر تکانه های پرخاشگرانه و جنسی اید کمتر است.
۲-بر کارکرد انطباقی ایگو بیشتر تاکید می کند.
۳-به نقش روابط نزدیک توجه بیشتری دارند.
۴-مورد تاکید بر تحلیل و تفسیر در مقابل همدلی و حمایت هیجانی انعطاف به خرج می دهند.
((رواندرمانی گروهی)):
درمانی است که در آن افرادی دچار ناراحتی های هیجانی که به دقت انتخاب شده اند، در گروهی تحت هدایت درمانگری آموزش دیده شرکت می کنند و برای اصلاح شخصیت خود به یکدیگر کمک می کنند. رهیر گروه با استفاده از انواع و اقسام ترفندهای فنی و مفاهیم نظری، تعاملهای اعضای گروه را در جهتی هدایت می کند که به اصلاح بینجامد.
عوامل درمانبخش در گروه درمانی:
گروه درمانی به طور همزمان به تعداد زیادی از مراجعان کمک می کنند و آنها را در معرض حمایت سایر اعضای گروه قرار می دهند.
در حقیقت گروه درمانی چیزی بیش از درمان همزمان چند نفر است. گروه فرصتی درمانبخش ایجاد می کند که در درمان انفرادی ایجاد نمی شود و گروه درمانگرها باید استفاده از این فرصت را یاد بگیرند.
وظایف اساسی گروه درمانگر:
۱)تصمیم گیری در مورد راه اندازی گروه درمانی
۲)تشکیل گروه درمانی
۳)ساخت و حفظ محیط درمانی
((زوج درمانی))
زوج درمانی نوعی رواندرمانی است که با هدف تعدیل روانشناختی تعامل دو نفر طراحی شده است که بر سر یک یا چند معیار و شاخص اجتماعی ، روحی ، جنسی ، یا اقتصادی با هم تعارض دارند.
مشاوره ازدواج را می توان به شکل محدود تری از زوج درمانی تلقی کرد؛ در مشاوره ازدواج صرفا تعارض خانوادگی معینی بحث می شود و مشاوره در درجه اولمعطوف به وظیفه است ؛ یعنی به گونه ای تنظیم شده است که مشکل معینی نظیر تربیت کودک را حل کند . حال آنکه در زوج درمانی، بر تجدید ساختار تعاملهای زوج تاکید می شود و گاه وضعیت روانپویشی هر یک از دو طرف نیز بررسی می شود.
البته هم در درمان و هم در مشاوره، کمک کردن به دو طرف برای مدارای موثر با مشکلاتشان مورد تاکید است. مهمترین نکته آن است که اهداف ، بجا و واقع بینانه تعیین شده باشد؛ این اهداف می تواند بازسازی اساسی پیوند طرفین، رویکردهای حل مسئله، یا ترکیبی از هر دو باشد.
زوج ها به دلایل مختلفی به درمان رو می آورند، به ویژه به خاطر مشکلات عاطفی و ارتباطی. اهداف و فنون زوج درمانی تا حدی به اختلافات و تا حدی به گرایش نظری درمانگر بستگی دارد.
انواع زوج درمانی:
۱)درمان فردی:
در درمان فردی، طرفین ازدواج با درمانگرانی متفاوت مشورت می کنند که الزاما با هم ارتباطی ندارند و حتی ممکن است یکدیگر را هم نشناسند.
هدف از این درمان، تقویت قابلیتهای انطباقی هر یک از طرفین است. گاه فقط یکی از طرفین درمان می شود، ولی ملاقات با درمانگر اغلب برای طرف دیگر نیز مفید است.
۲)زوج درمانی فردی:
هر یک از طرفین ازدواج درمان می شود؛ یا همزمان و با یک درمانگر، یا به شکل همکوشانه یعنی هر کدام از طرفین با درمانگر متفاوتی ملاقات کند.
۳)درمان مشترک:
رایج ترین شیوه زوج درمانی است که در آن یک یا دو درمانگر طرفین ازدواج را در جلساتی مشترک درمان می کنند.
۴)درمان چهارنفره:
در این درمان هر یک از طرفین را درمانگر متفاوتی می بیند ولی جلسات مشترک منظمی هم وجود دارد که در آن هر چهار نفر شرکت می کنند.
گونه ای از درمان چهار نفره ، مصاحبه ی میز گردی است که در آن دو بیمار با دو درمانگر از دو جنس مخالف منظما جلسه برگزار می کنند.
۵)رواندرمانی گروهی:
گروه معمولا از سه یا چهار زوج و یک یا دو درمانگر تشکیل می شود.
زوجها با یکدیگر همانند سازی می کنند و درمی یابند که دیگران نیز مشکلات مشابهی دارند. هر فرد از حمایت و همدلی عضو همجنس یا نا همجنس خود برخوردار می شود.
۶)درمان ترکیبی:
به کارگیری همه یا هر یک از فنون پیش گفته به طور همزمان یا در ترکیب باهم .
منطق درمان ترکیبی این است که هیچ رویکرد منفردی برتر از بقیه دیده نشده است. از این رو درمانگر باید با رویکردهای مختلف آشنا باشد تا با انعطافی که به دست می آورد، بتواند بیشترین کمک را به زوج بکند.
یک نکته دیگر برای درمانگران در زوج درمانی این است که از مثلث سازی اجتناب کنند! یعنی:
مثلث سازی؛ برای مثال خودش را در میان مخالفتهای طرفین قرار ندهد.
توصیه هایی برای اجتناب از مثلث سازی:
۱)طرف کسی را نگیرد.
۲)تا مشکل و هدف روشن نشده است، مرحله بعد را شروع نکنید.
۳)مشکلات، را به صورت انتزاعی و ناملموس توضیح ندهید.
۴)مشکلات حتی مشکلات کوچک را دست کم نگیرید.
۵)اسیر گذشته نشوید.
۶)نگذارید طرفین عنان جلسه را در دست بگیرند.
(( خانواده درمانگرها نیز بسیاری از این توصیه ها را رعایت می کنند.))
(( خانواده درمانی ))
خانواده درمانی ، مداخله ای است که بر تغییر تعاملات بین اعضای خانواده متمرکز است و در آن تلاش می شود کارکرد خانواده به عنوان یک واحد یا خرده سیستم های آن یا کارکرد تک تک اعضای خانواده بهبود یابد.
هدف خانواده درمانی مثل زوج درمانی ایجاد تغییراتی در کارکرد ارتباطی است.
انجام خانواده درمانی به منظور ترمیم شکاف بین والدین و فرزندان بزرگسال آنها نمونه ای از کاربرد خانواده درمانی معطوف به اهداف ارتباطی است.
اهداف خانواده درمانی:
۱)حل یا تخفیف تعارض و اضطراب آسیب زایی که در روابط بین فردی وجود دارد.
۲)ارتقای درک اعضای خانواده از نیازهای روحی یکدیگر و رفع آن نیازها.
۳)ترویج روابطی بر پایه نقش های مناسب میان دو جنس و میان نسل ها.
۴)تقویت قابلیت تک تک اعضای خانواده و کل آن برای مدارا با نیروهای مخرب درونی و بیرونی.
۵)تاثیر بر هویت و ارزش های خانواده به گونه ای که اعضا به سمت سلامت و رشد سوق یابند.
۶)هدف غایی این درمان ادغام خانواده در نظام کلان جامعه، خانواده گسترده، گروه های محلی، و نظام های اجتماعی نظیر مدرسه ، تسهیلات طبی و موسسات اجتماعی ، تفریحی و رفاهی است.
انواع خانواده درمانی:
۱)خانواده درمانی گروهی:
از ترکیب چندین خانواده یک گروه درست می شود. خانواده ها در مشکلات یکدیگر شریک می شوند و تعاملهای خود را با تعاملهای خانواده های دیگر گروه مقایسه می کنند.
۲)اطرافیان درمانی:
شبکه اجتماعی بیمار مشکل دار، طی جلسات گروهی با بیمار ملاقات می کنند.
این شبکه شامل کسانی است که بیمار در زندگی روزمره خود با آنها تماس برقرار می کند.
۳)تناقض درمانی:
در این رویکرد، درمانگر به بیمار پیشنهاد می کند که رفتار ناخواسته را عمدا انجام دهد، مثلا از شی هراس آور عمدا اجتناب کند یا عمل آیینگونه وسواسی را عمدا انجام دهد؛ این پیشنهاد را حکم متناقض گونه می گویند.
۴)تغییر دیدگاه:
تغییر دیدگاه یا تلویح مثبت عبارت است از زدن برچسبی مثبت به تمام احساسها یا رفتارهای منفی .
تغییر دیدگاه فرآیند مهمی است که به اعضای خانواده امکان می دهد نگاه جدیدی نسبت به خودشان پیدا کنند به طوری که تغییرات مورد نظر حاصل شود.