دلایل واقعی شکست در عشق چیست؟

 

آیا شما هم تجربه ی این را داشته اید که رابطه ای را با عشق شروع کنید و با نفرت به آن پایان دهید؟

یکی از تلخ ترین و ناامید کننده ترین اتفاقاتی که ممکن است برای هرکسی بیوفتد  شکست در روابط عشقی و از بین رفتن ارتباطاتیست که روزگاری مایع دلخوشی افراد بوده است.در این بین افراد با خود فکر می کنند که: ممکن است دیوانه شوم.یا چه اتفاقی قرار است بیوفتد؟فکر میکنم عشق حقیقی وجود ندارد و محکومم تا ابد تنها و غمگین بمانم.

اگر از ابتدا بدانیم باید مراقب چه علایمی باشیم.می توانیم مانع شکست و فروپاشی روابط خود شویم.میتوان قبل از وقوع این اتفاق ناخوشایند از آن پیشگیری کرد و مانع از رخ دادن آن شد.اگر ما بدانیم که این اتفاقات از چه چیزی نشعت میگیرد بهتر میتوانیم آن را مدیریت کنیم.

 

مواقعی که بگومگو رخ می دهد مشکل از کجاست؟

هنگامی که از ارتباط بین افراد مختلف حرف میزنیم منظور ما تداخل و تعامل میدان انرژی آنهاست.انرژی ذهنی و عاطفی یک فرد با همین انرژی ها در فرد مقابل کنش و واکنش دارد.هنگامی که موانعی بین ارتباط دو فرد شکل میگیرد  این ارتباط حاصل برخورد میدان های انرژی آن دو نفر است که آنها را مشکلات می نامیم.مشکلات مانع این میشود که افراد بتوانند انرژی یکدیگر را احساس کنند و وقتی مشکلی پیش می آید احتمال برهم خوردن رابطه باید داده شود.

افراد ممکن است برسر مساعل زیادی دچار درگیری شوند.این مسائل میتوانند مربوط به موضوعاتی از قبیل: پول/حسادت/روابط جنسی/روابط/احساسات/خویشاوندان و غیره….باشند.وقتی مسعله ای ما را گریبانگیر خود میکند دیگر احساس خوبی پیدا نخواهیم کرد و در آن لحظه دیگر هیچ چیز از جمله رابطه ی شما با طرف مقابلتان برایتان جذاب نخواهد بود.

در هنگام ناراحتی افراد به خود می گویند ((احساس خوبی ندارم و همه ی این احساسات ناخوشایند به خاطر مشکلی است که رخ داده است.))شما میتوانید در این جور مواقع به دو صورت عمل کنید:

۱٫ترجیح دهید وانمود کنید که اتفاق ناراحت کننده ای رخ نداده است و امیدوار باشید همه چیز خودبه خود درست شود .

۲٫در جهت رفع مشکل تلاش و کوشش داشته باشید تا دوباره احساس خوبی داشته باشید.

بگزارید تا همینجا رازی را با شما درمیان بگذاریم:

علت عصبانیت شما بسیار مهم است.بیشتر مواقع شما از چیزی که فکر می کنید عصبانی نیستید بلکه درآن لحظه احساس مورد حمایت قرار گرفتن و همچنین درک شدن از سوی طرف مقابل به شما داده نشده است.

هنگامی که احساس میکنیم در رابطه ی ما خللی ایجاد شده است یا دچار ضعفی شده دست به ایجاد یک دعوای بزرگ میزنیم.هنگامی که دچار مشکلی میشویم درواقع جریان عشق میان ما وطرف مقابل متوقف میشود و ما به دنبال راه حلی میگردیم تا به حل و فصل مسئله ی به وجود آمده بپردازیم.

اگر دست به مخالفت بزنیم چیزی تغییر پیدا میکند؟

هنگامی که شما برسر موضوعی دچار تضاد و تفاوت فکر میشوید و متوجه میشوید که افکار فرد مقابل با افکار شما برسر آن موضوع تفاوت دارد مخالفت در سطح ذهن شما رخ می دهد.اما وقتی شما یا او همدیگر را تایید نمی کنید ماجرا بسیار متفاوت تر از یک مخالفت ساده است.

عدم تاییدی که از آن حرف میزنیم جنبه ی عاطفی و احساسی دارد.هنگامی که کم کم از هم دور میشوید عدم مخالفت شما میتواند تبدیل به عدم تایید و یا پذیرش گردد.عدم تایید به این منظور است که چون کاری انجام شده که شما دوست نداشته اید پس از طرف مقابلتان فاصله میگیرید و دور میشوید.

 

چه اتفاقی رخ میدهد که افراد دست به عدم تایید یکدیگر میزنند؟

هنگامی که سر مسعله ای متوجه تفاوت نظر با طرف مقابلتان میشوید و با مخالفت او مواجه میشوید از او می رنجید.این فقط یک اختلاف نظر ساده بوده است اما اگر کمی دلخوری عاطفی هم بین شما بوده باشد متوجه میشوید که درآن لحظه همدیگر را به اندازه ی سابق دوست ندارید.بنابراین یک مخالفت ساده تبدیل به یک عدم تایید بزرگ می شود و علت این است که دیواره های عاطفی رابطه خوب بنا نگردیده اند.

اگر داعما شاهد مخالفت های پی در پی هستید و کارها و یا عقاید شما رد میشود بدانید که تنش ها و دلخوری های روحی  و عاطفی بسیاری در رابطه ی شما بوده است.دلیل اینکه افراد هنگام شروع روابط باهم کمتر مراجع میکنند این است که ارتباط عاطفی قوی ای دارند.

 

 دلیل اصلی مشکلات میان دو تن فقدان رابطه ی پیوند عاطفی و قوی است.روش های پیشنهادی در برخورد با مشکلات چه میتوانند باشند؟

۱٫مساعل و درگیری ها را موقتا کنار بگذارید.

۲٫برای برطرف کردن تنش های عاطفی ایجاد شده دوباره پیوند و رابطه تان را مستحکم کنید.

۳٫حال به عقب بازگردید و به حل و فصل مشکلاتتان بپردازید.

 

وقتی احساس میکنید احساسات و عواطف قدیمی دوباره سرباز کرده باشد میتوانید به دو شیوه رفتار کنید:

۱٫آنها را نادیده بگیرید و اهمیتی ندهید.

۲٫دوباره احساست قدیمی را ابراز کنیم.

در روش اول شما به محض اینکه به سرکوب عواطف خود بپردازید به ابراز عشق به همسرتان پایان میدهید ابن یعنی سرکوب توانایی احساساس کردن و بروز احساسات.

اگر روش دوم را بکار ببرید باعث می شود که واکنش های افراطی و نامتعادل رخ بدهد.در واقع عواطف و واکنش شما تناسبی با اتفاقی که افتاده است ندارد.

برخی از مردم از اتفاقات و مشکلات می گریزند چون احساس میکنند همه زندگیشان درگیر آن مشکل شده است.زندگی شما بسته به موفقیتتان در برخورد با مشکلات و حل و فصل درست آنهاست و تنها به این شکل میتوانید از آنها همانند یک سکوی پرش برای کشف درون خویش استفاده کنید.

دیدگاه‌ها غیرفعال است.