چگونه می توان به نوجوانانی که شکست عشقی خورده اند کمک کرد؟

فاطمه فریدونی روانشناس و رواندرمانگر بیان می کند که بیشتر افرادی که به مرض بزرگسالی رسیده اند، این نظر را دارند که شکست های عشقی که در دوران نوجوانی خورده اند،تلخ ترین و دردناک ترین اتفاق زندگیشان بوده است.روانشناسان و محققان اعلام داشته اند که مهم ترین دلیل و برجسته ترین علت خودکشی در دوران نوجوانی،پایان دادن به روابط عاشقانه و شکست عشقی بوده است.

طبیعی است که همه ی افراد ،روابط عشقی را تجربه کرده باشند و چون این روابط در اکثر اوقات کوتاه مدت هستند،پس شکست های عشقی زیادی رخ می دهد.چه مسئله ای مهمتر از این موضوع می تواند سلامت روح و جسم نوجوانان را به خطر بیاندازد؟

علائمی مانند:

_مصرف مواد

_آشفتگی های خواب و یا بی خوابی

_افکار مزاحم

_کم شدن اعتماد به نفس

_گریه های مداوم

_درد در قفسه سینه

_علاقه به تنهایی

_کابوس های شبانه

_احتمال افسردگی

و غیره….

نوجوانانی که تجربه ی شکست های عشقی داشته اند را تهدید می کند.این موضوع حتی مشکلات فیزیولوژیکی زیادی را هم با خود به همراه دارد.خیلی از افراد می گویند:طبیعی است که نوجوانان در این سن شکست عشقی بخورند،چه کسی بوده است که این حس را تجربه نکرده باشد؟نوجوانان باید تاب بیاورند.این طرز تفکر درست است یا اشتباه؟

شکست های عاطفی در نوجوانان می توانند به همان اندازه مخرب باشند که در دوران بزرگسالی هستند.بسیاری از مواقع نوجوانان بعد از تجربه ی شکست عشقی کارکرد فعال خود را در تحصیل،در روابط اجتماعی و شخصی از دست می دهند و دچار بحران می شوند.کسب توانمندی و مهارت در حوزه ی روابط عاشقانه یک تکلیف رشدی کلیدی برای ورود به دنیای بزرگسالیست که هم مهم و هم لازم است.

چه می توان کرد؟

اینکه در این دوره چه کاری باید کرد خیلی مهم و اساسی است، خیلی از رفتارها و لغزش ها از همین اتفاق شروع می شود.مثل اعتیاد و سوء مصرف مواد و غیره…در خیلی از موارد افراد به قرص های آرامش بخش و یا اعتیاد آور روی می آورند تا خلاء ناشی از این اتفاق را جبران کنند.

فرد باید با این دوران که به اصطلاح آن را سوگ می نامند کنار بیاید،وقتی که فرد سوگ را قبول می کند،به صورت طبیعی طی می کند.اگر کسی نتوانست دوره ی طبیعی این اتفاق را بگذراند،باید حتما به یک روانشناس مراجعه کند.

کارهایی که در رابطه با یک نوجوان شکست خورده باید انجام داد

۱٫سعی در قبول این اتفاق

شما می توانید قبل از هرچیزی بپذیرید که این اتفاق افتاده و نوجوانتان را خوب درک کنید.اینکه فرزند شما از کسی که دوستش داشته ( نه )شنیده برای او بسیار دردناک است.از کنار این اتفاق جوری که انگار چیزی نشده،نگذرید.به احساس فرد شکست خورده احترام بگذارید و سعی کنید اعتماد او را جلب کنید تا بتواند راحت حرف دلش را به شما بزند.

۲٫به حرف هایش توجه کنید.

شما می توانید نقش سنگ صبور بودن را در اینجا به خوبی ایفا کنید.اگر کاری نمی توان برای فرد شکست خورده انجام داد،ولی می توان حرف های او را با دقت شنید و گذاشت تا او خودش را سبک کند.صحبت او در این باره باعث می شود احساس کند که تنها نیست.

۳٫نگذارید تنها بمانند.

از نوجوان آسیب دیده بخواهید تا در کارها،به خصوص پیاده روی ها شما را همراهی کند.تا جایی که امکان دارد نگذارید که تنها بماند.اگر امکان این کار بود او را به یک مسافرت کوتاه چند روزه ببرید.این کار برای تجدید قوا و روحیه ی او بسیار مفید خواهد بود.

۴٫قول بدهید که حرف ها بین خودتان می ماند.

حالا که او به شما اعتماد کرده و خصوصی ترین مسئله اش را پیش شما عنوان کرده،با رازداری خود او را دلگرم کنید و به او قول بدهید که راز او پیش شما محفوظ می ماند.این موضوع کاملا محرمانه است و شما باید بکوشید تا همچنان محرمانه باقی بماند.

۵٫کمک برای تجدید قوا

ممکن است نوجوانتان به داخل اتاق برود و در را ببندد و مشغول گوش دادن به آهنگ های غمگین شود.و ممکن است که این اتفاق بسیار طول بکشد.شما می توانید در چنین مواقعی او را از دنیایی که برای خود ساخته بیرون بکشید و تشویقش کنید تا به انجام کارهایی که پیش از این دوست داشته مشغول شود.آهنگ های جدید به او پیشنهاد دهید و یا با هم فیلم تازه ای ببینید.

۶٫از او بخواهید با یک روانشناس صحبت کند.

اگر احساس می کنید که کمک های شما بی فایده است، می توانید او را تشویق کنید تا پیش یک روانشناس برود تا به او کمک شود که راحت از این مرحله بگذرد.

فراموش نکنید که:

نصیحت ممنوع است.

فرد جایگزین به او پیشنهاد نکنید.

نگویید که او هم یکی مثل بقیه بوده است.

واسطه ی به هم رسیدن دوباره ی آن ها نشوید.

دیدگاه‌ها غیرفعال است.