«پیام خواب به ما»

بُعد چهارم حیات مکانی است که هرشب در آنجا به خواب می رویم .

بسیاری از جواب های پیچیده ترین و سخت ترین مسائل و هنجارهای زندگی به صورت رویاها و نمادها بر ما ظاهر

 می شوند.شماری از رویاهای ما صورت واقعیت پیدا می کنند و در زندگی روزمره ما تجلی پیدا می کنند.

پاسخ های خود را در رویاهایمان جست و جو کنیم:

مردی از من پرسید:«رویا چیست و چه چیزی باعث می شود تا ما خواب ببینیم؟

رویاها نمایش و تجلی ضمیر باطن انسان است و به همین دلیل کاملا شخصی و فردی می باشد.

تمام انسان ها و حتی حیوانات هم خواب می بینند.

جالب آنکه حدود یک سوم عمر ما در خواب می گذرد و در حین خوابیدن، زندگی رویایی به نسبت زیادی فعال می شود.

بسیاری از رویاها بازتاب و نتایج تفکرات روزمره ما و واکنش وقایع و حوادثی هستند که در طول روز تجربه کرده و

 در ضمیرمان ثبت شده و نقش بسته اند.

ضمیر هرچه را بدان بسپاریم در خود نگه می دارد و فعال و بارورش می سازد.

ذکر این نکته را ضروری می دانم که مبحث رویاها به صورت کلیدی برای گشودن بسیاری از درهای بسته در می آید و

   می توان پاسخ شماری از مشکلات و مسایل خویش را از روی خواب هایی که می بینیم دریافت کرد.و له راه حلی که

در جست و جوی آن بودیم رسید.

«مرگ پدر ناگهانی بود و یک شب در خواب جان سپرد. دخترش هرجای خانه را گشت اثری از پول ها نیافت یقین

 داشت که پدرش آن هارا جایی در خانه پنهان کرده است.

به آن دختر پیشنهاد دادم با ضمیر باطن خود به صحبت بنشیند که بدون شک پاسخ خود را خواهد یافت.

بهش گفتم که پس از اینکه خود را کاملا آرام کرد و جسم و روحش را از هر تنش آزاد کند،که عقل و خرد نهفته در

ضمیر باطن به سطح می آید و جواب خواسته اش را خواهد داد.

دختر هم شب به همان ترتیب عمل کرد و در همان حالت هم به خواب رفت و در رویا پدرش را دید که جای پول هارا به او گفت.»

 

پس بدانید که بهترین زمان برای بهره گیری از ضمیر نیروی باطن برای جواب گرفتن از ایده ها و الهامات لحظات قبل

 از خواب است .دلیلش هم این است که در این دقایق شخص آمادگی استراحت و آسودگی جسم و جان را پیدا می کند و

تنش هارا از خود دور می کند تا به خواب خوش و عمیقی برود.

تعبیر رویای هرکس با دیگری فرق دارد .

رویای هرفرد به خود فرد ارتباط دارد و نمادهایی که شخص می بیند اگر در خواب دیگری ظاهر شود می تواند تعبیر و

 مفهوم کاملا متفاوتی پیدا کند.

ضمیر باطن هر شخص به صورت نمادهایی خاص با رویاهایش به گفت و گو می پردازد و سخن می گوید.

بعد چهارم یعنی زمان ، که نخستین بار توسط اینشتین مطرح شد. پیش از او ، نیوتون فکر می‌کرد که زمان کمیتی است

که در همه‌ی عالم یکسان است. یعنی ساعت روی دست شما و ساعتی که در فلان ستاره است یک جور کار می‌کند. به

عبارت دیگر زمان در همه جا مطلق است. اما انیشتین نگاهی متفاوت به این موضوع داشت. او گفت که برای این که

معادله های فیزیک هم روی زمین و هم در یک ستاره ی معین صادق باشند ، باید زمان مطلق نباشد. یعنی زمان حول و

 حوش ستاره‌ای که خیلی سنگین است، خیلی تندتر می گذرد و روی یک ستاره‌ ای کم جرم تر زمان باید کندتر بگذرد.

 پس در جایی که هیچ جرمی وجود ندارد (مثل فضای بین ستاره ها) زمان خیلی خیلی کند جلو می‌رود.

 البته این به معنای خراب بودن ساعت شما نیست ! یعنی اینکه اگر با ساعت خود به آنجا برویم چیزی از کندی زمان نمی‌فهمیم.

اما اگر کسی از زمین بتواند ساعت ما را بخواند می‌فهمد که ساعت ما مثل وقتی که روی زمین بود کار نمی‌کند.

 امروزه در نظریه ابرریسمان جهان با ابعاد بیشتری نیز متصور هستند.

خودآگاهی رویا را با خودآگاهی بیداری برابر بدانیم زیرا افکار طبیعی روزانه دسترسی به همان دیدگاه‌ها و نقطه نظرها

را امکان‌پذیر می‌سازد که هوشیاری و خودآگاهی در خواب و رویا است.

در حقیقت می‌توانید رابطه‌ای دوستانه را با «من در خواب‌» خودتان با «من در بیداری‌» خودتان برقرار کنید.

دیدگاه‌ها غیرفعال است.