« اختلالات شخصیت »

 

اختلال شخصیت، اختلالی شایع و مزمن است. افراد دچار اختلال شخصیت اغلب برچسب، اعصاب خردکن، پرتوقع  دریافت می کنند.

اختلال شخصیت عمال و زمینه ساز سایر اختلالات روانی است و در نتایج درمانی سندرم های محور iتداخل نموده و میزان از کار افتادگی، بیماری ها و مرگ و میر این بیماران را افزایش می دهد.

در بیماران دچار اختلال شخصیت احتمال این که تن به درمان ندهند و داشتن هرگونه مشکل را انکار کنند بیشتر

است.

علایم اختلال شخصیت؛ برون دگر ساز(آلوپلاستیک) است،یعنی می تواند محیط بیرونی خود را تغییر دهد و بر نیازهایخود منطبق سازد، و نیز  خود-همخوان است.

یعنی برای ایگوی فرد قابل قبول و پذیرفتنی است؛لذا افراد دچار اختلال شخصیت از بابت رفتار غیر انطباقی خود احساس اضطراب نمی کند.

 

پس: (PD)اختلال شخصیت   

عبارت است از تجارب درون ذهنی و رفتاری بادوامی که بر ملاک های فرد منطبق نیست،غیر قابل انعطاف است، از نوجوانی یا جوانی شروع می شود، در طول زمان تغییر نمی کند، و موجب ناخشنودی فرد و مختل شدن کارکردهایش می شود.

 

اختلال شخصیت به سه دسته تقسیم می شود:

دسته ۱: عبارت است از سه اختلال شخصیت؛ « پارانوئید » ، « اسکیزوید » و «اسکیزوتایپی » ؛

افراد مبتلا به این اختلالات اغلب غریب و نامتعارف به نظر می رسند.

 

دسته ۲: عبارت است از چهار اختلال شخصیت؛ « ضد اجتماعی » ، « مرزی » ، « نمایشی » و « خود   شیفته » ؛

افراد مبتلا به این اختلالات اغلب نمایشی، نامتعادل و هیجانی اند.

 

دسته ۳: عبارت است از سه اختلال شخصیت؛ « دوری گزین » ، « وابسته » و « وسواسی-جبری» و

« اختلال شخصیت نا معین » ؛

افراد مبتلا به این اختلالات اغلب مضطرب و هراسان به نظر می رسند.

 

علل:

۱)عوامل وراثتی:

طبق مطالعاتی که در ایالات متحده به دست آمده است؛ همگامیِ دوقلو های تک تخمکی از نظر ابتلا به اختلالات شخصیت چندین برابر همگامیِ دوقلو های دو تخمکی است.

در اختلالات شخصیت دسته۱:

امکان بیماری اسکیزوفرنی در بستگان تنی بیمار شایع تر است. در بیماری اسکیزوتایپی تعداد بستگان مبتلا  در سابقه خانوادگی افراد مبتلا به اسکیزوفرنی بیشتر است.

در اختلالات شخصیت دسته۲:

اختلال شخصیت ضد اجتماعی با اختلالات مربوط به مصرف الکل رابطه دارد. در اختلال شخصیت مرزی در سابقه خانوادگی خود افسردگی بوده است. و در اختلال شخصیت نمایشی رابطه با سندرم بریکه دارد.

در اختلالات شخصیت دسته۳:

اختلال شخصیت دوری گزین اغلب سطح اضطراب بالایی دارند که ریشه در وراثت دارد. اختلال شخصیت وسواسی-جبری در دوقلوهای تک تخمکی بیشتر از دو تخمکی است و علائم مربوط به افسردگی را هم دارند.

 

۲)عوامل زیستی:

( هورمونها ): سطح تستوسترون، ۱۷-استرادیول ، و استرون بالا است.

 

(مونوآمین اکسیداز پلاکت ها ): پایین بودن سطح منوآمین اکسیداز پلاکتها.؛ افرادی که سطح منوآمین اکسیداز پلاکتی شان کم است نسبت به افرادی که سطح منوآمین اکسیداز پلاکتی بالایی دارند، وقت بیشتری را در فعالیت های اجتماعی سپری می کنند که در واقع با معاشرتی بودن مرتبط است.

 

( حرکات تعقیبی ظریف چشم ): در بیماران واجد صفات درونگرایی، اااعععتماد به نفس کم، و انزوا است.

 

(عصب-رسانه ها ): بالا بودن سطح اندروفین درونزاد ممکن است با بلغمی مزاج بودن فرد رابطه داشته باشد.

سطح۵-هیدروکسی ایندول استیک اسید که سوخت و ساز سروتونین است، در افرادی که اقدام به خودکشی میکنن و پرخاشگرند، پایین است.

 

( الکترو فیزیولوژی ): تغییر سرعت هدایت الکتریکی در الکتروانسفالوگرام در برخی بیماران دچار اختلال شخصیت دیده می شود. این تغییرات به صورت امواج کند دیده می شود.

 

۳)عوامل روانکاوانه:

زیگموند فروید مطرح کرده بود که صفات شخصیتی با تثبیت در یکی از مراحل رشد روانی-جنسی ارتباط دارد.

پس از فروید؛ ویلهلم رایش اصطلاح زره منش را وضع کرد و منظورش سبک های دفاعی مشخصی بود که افراد به کارمی بردند تا از خود در برابر تکانه های درونیشان و نیز در برابر اضطراب بین فردی ای که در روابط خود با افراد مهم زندگی شان پیدا می کنند، محافظت کنند.

 

انواع اختلال شخصیت

 

۱)اختلال شخصیت بدگمان یا  پارانوئید

مشخصه: شکاکیت و بی اعتمادی دیرپا به همه افراد است. مسئولیت همه این احساس ها از نظر آنها بر عهده دیگران است نه خودشان. متخاصم ، تحریک پذیر ، خشمگین و متعصب و جزم اندیش هستند، کسانی که مدارکی دال بر تخلف دیگران از قانون جمع می کنند، افرادی که به همسر خود سوء ظن مرضی دارند، اشخاص بدعنقی که اهل دعوا ومرافه اند.

 

همه گیر شناسی: میزان شیوع این بیماری  ۵/۰ تا ۵/۲ درصد از جمعیت عمومی است. اینگونه بیماران هیچ وقت به دنبال درمان نمی روند و اگر هم کسی به او بگوید برود درمان کند خودش را ناراحت می شوند. در بستگان بیمار اسکیزوفرنی میزان بروز اختلال شخصیت پارانوئید بیشتر است. این بیماری در مردان بیشتر از زنها است.

تشخیص: بیماران دچار اختلال شخصیت پارانوئید ممکن است در حین معاینه روانپزشکی، رسمی به نظر برسند و ازاینکه آنها را مجبور کرده اند از روانپزشک کمک بگیرند، ناراحت باشند. تنش عضلانی، آسوده نبودن، منبسط کردن عضلات خود و نیاز به کاویدن محیط برای یافتن سرنخ هایی در آن، ممکن است در این بیماران دیده بشود.حالت عاطفی بیمار اغلب جدی است. برخی از پیش فرض های آنها در بحث ها و جدلهایشان ممکن است غلط باشد، ولی گفتارشان منطقی و با منظور است. در محتوای فکر آنها شواهدی از فرافکنی، پیشداوری، و افکار انتساب به خود دیده می شود.

 

خصوصیات بالینی: خصوصیت اصلی آن، شکاکیت و بی اعتمادی به دیگران است و بیمار اعمال دیگران را مثل تحقیر و تهدید تفسیر می کند. این  بیماری اوایل بزرگسالی شروع می شود و همیشه منتظرند که دیگران به آنها ضرری برسانند.آنها در بیاری از اوقات بدون هیچ دلیلی در وفاداری یا صداقت دوستان و همکاران خود شک می کنند. اغلب حسادت مرضی دارند و در وفاداری همسر خود بی دلیل شک می کنند. اینگونه بیماران در واقع احساسات خود را برون سازی می کنند و دفاع شان فرافکنی است؛ یعنی تکانه ها و افکاری که خود دارند و برایشان غیر قابل قبول است،به دیگران نسبت می دهند. افکار انتساب به خود و خطاهای ادراکی ای که قابل دفاع منطقی است، در این بیماران شایع است.بیماران مبتلا به این اختلال، حالت عاطفی محدودی دارند و به نظر می رسد فاقد هرگونه احساس و هیجانی باشند. آدمهای گرمی نیستند و قدرت و منزلت افراد آنها را تحت تاثیر قرار می دهد و به آن دقیقا توجه دارند. در موقعیت های اجتماعی فعال و کارا به نظر می رسند در حالیکه دیگران را اغلب می ترسانند یا افراد را به جان هم می اندازند.

 

تشخیص افتراقی: اختلال شخصیت پارانوئید از اختلال هذیانی اغلب بر این اساس قابل افتراق است که هذیان تثبیت شده ای در اختلال شخصیت پارانوئید وجود ندارد.

 

سیر: اختلال شخصیت پارانوئید در برخی بیماران، مادام العمر و در برخی دیگر مقدمه اسکیزوفرنی است.    این بیماران در مجموع تا آخر عمر در کار و زندگی با دیگران مشکلاتی خواهند داشت، مشکلات شغلی و زناشویی در این بیماران بیشتر است.

 

درمان:

«رواندرمانی»: درمانگر در تمام برخورد هایی که با اینگونه بیماران دارد، باید کاملا صریح و روراست باشد.

درمانگر همیشه باید به یاد داشته باشد که اعتماد و تحمل روابط صمیمانه برای بیماران مبتلا به این اختلال مشکل است.

لذا در رواندرمانی فردی، درمانگر باید حرفه ای در پیش گیرد و زیادی با بیمار گرم نگیرد. بیماران پارانوئید معمولا در گروه درمانی خوب عمل نمی کنند، با این حال رواندرمانی گروهی برای ارتقای مهارتهای اجتماعی و کاهش شکاکیت آنها می تواند مفید باشد.  گاه رفتار بیماران مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید به قدری خطرناک و تهدید کننده است که لازم می شود درمانگر آن را مهار کند یا محدودیت هایی بررایش وضع کند. با تهمت های هذیانی بیمار باید واقع بینانه،اما آرام و غیر تحقیر آمیز برخورد کرد.

«دارودرمانی»: برای مقابله با سراسیمگی و اضطراب این بیماران دارودرمانی مفید است. در اکثر موارد، داروی ضداضطرابی مثل دیازپام کافی است. اما گاهی ممکن است از داروی ضد روان پریشی مثل هالوپریدول به مقدار کم و به مدت کوتاهی استفاده شود.

 

۲)اختلال شخصیت اسکیزوئید

مشخصه: این بیماران الگوی همیشگی زندگیشان انزوای اجتماعی است. از تعاملهای انسانی ناراحت می شوند.

درونگرایند و حالت عاطفیشان کند و محدود است. دیگران آنها را آدمهایی نامتعارفف منزوی و تکرو می دانند.

 

همه گیرشناسی: در ۵/۷ درصد از جمعیت عمومی وجود دارد. نسبت جنسی این اختلال در مرد و زن دو به یک است.افراد مبتلا به این اختلال، بیشت جذب مشاغل انفرادی می شوند که مستلزم حداقل تماس با دیگران است.خیلی از آنها شبکاری را بر کار روز ترجیح می دهند.

 

تشخیص: در بدو معاینه ممکن است به نظر برسد از چزی ناراحت اند. آنها به ندرت تماس چشمی را تحمل می کنند. این گونه بیماران دلشان می خواهد هرچه زودتر مصاحبه تمام بشود. حالت عاطفی آنها محدود، سرد و به نحو نابجایی جدی است. اما درمامگر دقیق، در پس این سردی و نجوشی، ترس بیمار را می تواند ببیند. شاد و شنگول بودن برای بیمار کار سختی است. تکلم بیمار هدفمند است ولی سعی می کند بیشتر جوابهای کوتاه به سوال ها بدهد ودر صحبت کردن پیش دستی نمی کند.آنها ممکن است شیفته اشیای بی جان یا مفاهیم ماورای طبیعی باشند. در ذهنشان صمیمت ناموجهی نسبت به کی که خوب نمی شناسند و یا مدت زیادی ندیده اند ممکن است وجود داشته باشد.وضعیت هشیاری و شناخت اینگونه بیماران سالم است و حافظه شان خوب کار می کند.

 

خصایص بالینی: افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید اشخاصی سرد و نجوش به نظر می رسند که خویشتندارو گوشه گیر هستند و هیچ توجهی به اتفاقات روزمره و علایق سایر افراد نشان نمی دهند. آنها ظاهری آرام، منزوی و غیر معاشرتی دارند.سرشان در لاک خودشان است  و به هیچ وجه نیاز یا اشتیاقی به داشتن پیوندهای عاطفی با دیگراننشان نمی دهند. زندگی جنسی آنها در خیال طی می شود و ایجاد روابط جنسیپخته را هربار به وقت دیگری موکول می کنند. مردانی که به این اختلال مبتل هستند ممکن است هیچ وقت ازدواج نکنند چون نمی توانند با کسی صمیمی بشوند؛ اما زنهای مبتلا به اختلال شخصیت اسیزوئید ممکن است با مردان پرخاشگر که خواهان چنین زنهایی هستند ازدواج کنند.این افراد نمی توانند خشم خود را به طور مستقیم بیان کنند. ممکن است دلبستگی زیادی به حیوانات پیدا کنند و اغلب مجذوب مدهای غذای و بهداشتی مثل گیاهخواری و یا نهضت هاو… می شوند.

گرچه این افراد منزوی و غرق در رویا هستند اما قابلیت شناخت واقعیت را به هیچ وجه از دست نداده اند.

 

 سیر: اختلال شخصیت اسکیزوئید معمولا در کودکی شروع می شود و مثل همه اختلالات شخصیت دیرپاست،

ولی مادام العمر نیست.

 

درمان:

«رواندرمانی»: درمان بیماران دچار اختلال شخصیت اسکیزوئید شبیه درمان افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئیدهستند. با این تفاوت که بیماران اسکیزوئید در رواندرمانی فعالانه شرکت می کنند گرچه رابطه صمیمانه ای با درمانگرایجاد نمی کنند.

«دارودرمانی»: درمان با مقادیر کم داروهای ضدروان پریشی، ضد افسردگی و محرک روانی در برخی بیماران موثربوده است. داروهای سروتونرژیک ممکن است از حساسیت بیمار به طرد شدن کم کند.

 

۳)اختلال شخصیت اسکیزوتایپی

مشخصه: افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی حتی به نظر افراد غیر متخصص هم بسیار عجیب و غریب می آیند. تفکر جادویی، عقاید منحصر به فرد، افکار انتساب به خود، خطاهای ادراکی، و مسخ واقعیت همگی جزء زندگی روزمره فرد اسکیزوتایپی است.

 

همه گیرشناسی: این اختلال در بیشتر از  ۳ درصد از جمعیت پیدا می شود. نسبت جنسی آن معلوم نیست.

در بستگان تنی بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی بیشتر از بقیه است.

 

تشخیص: اختلال شخصیت اسکیزوتایپی را براساس تفکر، رفتار، و ظاهر منحصر به فرد بیمار تشخیص می دهند.

 

خصایص بالینی: در اختلال شخصیت اسکیزوتایپی، تفکر و نحوه ارتباط برقرارکردن، مختل شده است. گرچه اختلال فکر واضحی ندارند ولی تکلمشان متمایز و ویژه است، ممکن است منایش را فقط خودشان بفهمند و اغلب نیازمند تفسیر است. بیماران مبتلا به شخصیت اسکیزوتایپی مثل بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است از احساسات خود با خبر نباشند؛ ولی به کشف احساسات دیگران بویژه حالات عاطفی منفی مثل خشم بسیار حساسند. آنها ممکن است افکاری خرافی داشته باشند یا مدعی غیب بینی و داشتن سایر قدرت های فکری و بصیرتی ویژه باشند.

جهان درونی آنها ممکن است پر از ترسها و تخیلات کودکانه و نیز رابطه با افرادی خیالی و تصوری باشد که آنها رابه وضوح می بینند.  آنها روابط بین فردی مخدوشی دارند و ممکن است اعمال نامناسبی از آنها سر  بزند.

در نتیجه آدمهای منزوی اند و دوستی ندارند یا بسیار کم است. بیماران دچار اختلال شخصیت اسکیزوتایپی اگر تحت فشار روانی واقع بشوند، ممکن است از حال عادی خارج بشوند و علایم روانپریشی پیدا کنند، اما مدت این علایم معمولا کوتاه است. در حالت شدید، بی لذتی و افسردگی شدید هم ممکن است وجود داشته باشد.

 

سیر: طبق مطالعه ی« تامس مک گلاشان» ده درصد از افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی بالاخره دست به خودکشی می زنند.

در عین حال برخی از بیماران هم در تمام عمر خود به طور ثابت شخصیت اسکیزوتایپی دارند ولی علی رغم همه غرابتهایی که دارند، ازدواج می کنند و شغلی در پیش می گیرند.

 

درمان:

«رواندرمانی»: اصول درمان اختلاال شخصیت اسکیزوتایپی در اساس تفاوتی با اصول درمان اختلال شخصیت

اسکیزوئید ندارد، جزء اینکه با بیماران اسکیزوتایپی باید برخوردی دقیق و محتاطانه داشت.

«دارودرمانی»: داروهای ضدروانپریشی برای مقابله با افکر انتساب به خود، خطاهای ادراکی، و دیگر علایم این اختلال ممکن است مفید باشد.

 

۴)اختلال شخصیت ضد اجتماعی

مشخصه: اختلال شخصیت ضد اجتماعی عبارت است از ناتوانی از تن دادن به هنجارهای اجتماعی به طوری که جنبه های متعددی از رفتار فرد در نوجوانی و بزرگسالی تحت تاثیر این ناتوانی قرار گرفته باشد. مشخصه این اختلال، اعمال مداوم ضداجتماعی یا خلاف قانون است. ولی این اختلال مترادف با بزهکاری نیست.

 

همه گیرشناسی: میزان شیوعاختلال شخصیت ضد اجتماعی سه درصد در مدان و یک درصد در زنان است. بیشتر درنواحی فقیر نشین شهری وجود دارد. این اختلال قبل از ۱۵ سالگی شروع می شود. این اختلال الگویی خانوادگی دارد، به طوری که شیوعش در بستگان درجه اول مردان مبتلا به این اختلال پنج برابر بیشتر است.

 

تشخیص: حتی مجربترین بالینگران هم فریب اینگونه بیماران را خورده اند. در مصاحبه ممکن است خوددار و آرام و قابل اعتماد به نظر برسند؛ اما در پس این نمای ظاهری، تنش، خصومت، تحریک پذیری و خشم پنهان شده است.ممکن است برای اینکه این اختلال تشخیص داده بشود، لازم باشد از مصاحبه پر فشار استفاده یشود؛ یعنی به خاطر تناقضهایی که بیمار در شرح حال ارائه داده است، به شدت با وی مقابله شود. در عملیات تشخیصی، معاینه کامل عصبی را باید گنجاند. ولی ممکن است صدمه ظریف مغزی در کودکی دیده باشد.

 

خصایص بالینی: بیماران دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی اغلب ظاهری طبیعی و حتی گرم و دوست داشتنی دارند.

اما در سابقه آنها دروغگویی، فرار از مدرسه، فرار از خانه، دزدی، دعوا، سوء مصرف مواد، و اعمال غیر قانونی،تجاربی است که این گونه بیماران از ابتدای کودکیشان داشته اند. بیماران دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی ،درمانگران جنس مخالف خود را اغلب تحت تاثیر جنبه های اغواگرانه شخصیت خود قرار می دهند اما به چشم درمانگران جنس موافقشان ممکن است افرادی پرتوقع و فریبکار جلوه کنند. بیماران اختلال شخصیت ضد اجتماعی هیچ گونه افسردگی یا اضطرابی از خود نشان نمی دهند. توضیحاتی که آنها در مورد رفتار ضد اجتماعیشان می دهند چنان است که انگار از سر بی فکری  و بی توجهی انجام شده است. با این حال در محتوای ذهنی بیمار هیچگونه هذیان یا علامت دیگری از تفکر غیر منطقی دیده نمی شود. هیچ وقت راست نمی گویند و نمی شود به آنها اعتماد کرد.

لااباگری جنسی، همسرآزاری، کودک آزاری، و رانندگی در حین مستی ، اتفاقاتی شایع در زندگی روزمره این بیماران است. و آنها هیچ وقت از کارها خود پشیمان نمی شوند یعنی انگار اصلا وجدان ندارند.

 

سیر: اختلال شخصیت ضد اجتماعی وقتی در کسی پیدا می شود، دیگر سیری بی فروکش را طی خواهد کرد به طوریکه اوج رفتارهای ضد اجتماعی بیمار در اواخر نوجوانی سر می زند.

 

درمان:

«رواندرمانی»: بیمار دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی اگر در جای ثابتی نگهداری بشود ( مثلا در بیمارستان بستری شود)، اغلب به رواندرمانی تن می دهد و اگر خود را در میان عده ای مثل خودش بیابد، بی انگیزگی اش برای تغییر از بین می رود.

«دارودرمانی»: برای مقابله با اضطراب و خشم و افسردگی و… از دارو در حد حساب شده باید استفاده شود چون بیمار دچار سوء مصرف مواد نیز هست.

 

۵)اختلال شخصیت مرزی

مشخصه: بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در مرز روانپریشی قرار دارند و مشخصه آنها ناپایداری حالت عاطفی، خلق، رفتار، روابط ابژه ای، و خودانگاره آنها است. این اختلال را به نامهای اسکیزوفرنی موقت، شخصیت انگاری، اسکیزوفرنی شبه نوروتیک، و ااختلال منش سایکوتیک نیز خوانده اند. اختلال شخصیت دارای بی ثباتی هیجانی نیز گفته اند.

 

همه گیر شناسی: در یک تا دو درصد از جمعیت وجود دارد. در زنها دو برابر بیشتر از مردهاست.

 

تشخیص: اگر بیماری از اوایل بزرگسالی لااقل پنج تا از ملاک هایی را داشته باشد که در زیر است می توان تشخیص اختلال شخصیت مرزی را در موردش مطرح کرد. بی ثباتی در روابط بین فردی، خود انگاره، حالت عاطفی، و آشکارا تکانشی بودن، به صورت الگویی فراگیر که در زمینه های مختلف به چشم می آید،

 

که علامتش وجود حداقل پنج تا از موارد زیر است:

۱)انجام تلاشهایی مضطربانه توام با سراسیمگی برای اتناب از ترک شدنِ واقعی یا تصوری.

۲)بی ثبات و شدید بودن روابط فردی به صورت الگویی که مشخصه اش تناوب میان دو قطب افراطی است: آرمانی نمایی، و بی ارزش نمایی

۳)اختلال و اشکال در هویت؛ بی ثبات بودن واضح و دائم خود انگاره یا احساس فرد در مورد خودش.

۴)تکانشی بودن لااقل در دو تا از حوزه هایی که بالقوه به فرد آسیب می زنند.( مثل خرج کردن پول، روابط جنسی، سوء مصرف مواد، بی ملاحظه رانندگی کردن، شکمبارگی).

۵)رفتار، ژست یا تهدید به خودکشی مکرر یا خودزنیهای مکرر.

۶)بی ثباتی در حالت عاطفی به صورت واکنش پذیری آشکار خلق.( مثل: ملال، تحریک پذیری، اضطراب شدید و حمله ای که چند ساعتی طول بکشد و و خیلی به ندرت هم بیش از چند روز.)

۷)احساس پوچی مزمن.

۸)نامتناسب و شدید بودن خشم یا دشواری در تسلط بر خشم.(مثلا: تندخوئیهای پیاپی، خشمگین بودن دائمی، دعوا کردن  مکرر)

۹)بروز افکار بدگمانانه(پارانوئید)، یا علائم شدید تجزیه ای به صورت گذرا و در مواقع فشار روانی(استرس).

 

خصایص بالینی: بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تقریبا همیشه به نظر می رسد که در بحران به سر می برند.چرخشهای سریع خلق در اینها شایع است: یک لحظه ممکن است نزاع طلب باشند، لحظه بعد افسرده و لحظه ای دیگرشاکی از این که هیچ احساسی ندارند. علائم روانپریشی که بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی پیدا می کنند، تقریباهمیشه محدود، گذرا و مشکوک است. رفتار اینگونه بیماران بسیار غیر قابل پیش بینی است. اینگونه بیماران برای جلب کمک دیگران یا ابراز خشم و حالت عاطفی خودف ممکن است رگ دست خود را بزنند یا به شکلهای دیگری خودزنی کند. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی چون احساس وابستگی و خصومت را همزمان دارند روابط بین فردیشان آشفته و به هم ریخته است. این بیماران نمی توانند تنهایی را تحمل کنند و برای خود دنبال ایجاد رابطه می روند حتی اگر ارضاء کننده نباشد. آنها اغلب از احساس مزمن پوچی و بی حوصلگی و فقدان احساس هویتی یکدست شاکی اند. اتو کرنبرگ، سازوکاری دفاعی به نام همانند سازی فرافکنانه را وصف کرده است که بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به کار می برند . در این سازوکار دفاعی، فرد جنبه های غیر قابل تحمل خود را به فردی دیگر فرافکنی میکند و به این ترتیب او را وادار به ایفای نقشی می کند که به او فرافکنی شده است، در نتیجه هردو به شکلی واحد عمل می کنند.

درمانگر باید از این روند آگاه باشد تا بتواند رفتاری خنثی داشته باشد. کارکرد بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به گونه است که روابط آنها مختل می شود، چون همه افراد را یا خوب مطلق یا بد مطلق می پندارند.  در نتیجه این دونیم سازی است که بیمار، افراد خوب را آرمانی می بینند و افراد بد را به کلی فاقد ارزش.

 

برخی درمانگران مشخصه های اصلی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی  را با این مفاهیم ذکر می کنند:

هراس عام: همه چیز هراسی،

اضطراب عام: از همه چیز مضطرب شدن،

دودلی عام: در همه کار دودل بودن،

و رفتار جنسی آشوبناک

 

سیر: این اختلال کم و بیش باثبات است، به طوری که بیماران در طول زمان تغییر چندانی نمی کنند. این تشخیص معمولا قبل از چهل سالگی مطرح می شود، چون در این دوره است که بیمار باید برای شغل، ازدواج و سایر مسائل مهم تصمیم بگیرد؛ ولی نمی تواند با این کراحل که در چرخه زندگی به طور طبیعی پیش می آید، درست برخورد کند.

 

درمان:

«رواندرمانی»: رواندرمانی برای بیمار و درمانگر به یک اندازه دشوار است. این بیماران به راحتی دچار واپس روی می شوند، تکانه های خود را مورد کنش نمایی قرار می دهند. درمانگران از رفتار درمانی هم برای مهار تکانه و فورانهای خشم بیمار و برای کم کردن حساسیت او به انتقاد و طرد استفاده کرده اند. پرورش مهارتهای اجتماعی، به ویژه با استفاده از تماشای مجدد فیلم ویدیویی رفتار های خود، مفید است و باعث می شود که بیمار بتواند اثر اعمالش را بر دیگران ببیند و از این طریق، رفتار بین فردی خود را بهتر کند. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی هم به رواندرمانی فشرده و هم فردی و گروهی در محیط های بیمارستانی نتیجه خوبی برای درمان می دهند.

«دارودرمانی»: داروهای ضد روانپریشی برای مهار خشم، خصومت، و حملات گذرای روانپریشی به کار می رود.

داروهای ضد افسردگی که در خلق افسرده این بیماران شایع است، بهبود می بخشد.

 

 

۶)اختلال شخصیت نمایشی

مشخصه: افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی، تحریک پذیر و هیجانی اند رفتاری پر رنگ و لعاب، نمایش و برونگرایانه دارند. اما علی رغم رفتار متظاهرانه و پر زرق و برقی که دارند، نمی توانند دلبستگی عمیقی را به مدت طولانی حفظ کنند.

 

همه گیرشناسی: میزان شیوع افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی حدود دو تا سه درصد است. در زنها بیشتر از مردهاست.

 

تشخیص: بیماران مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی در مصاحبه، کلاٌ همکاری خوبی دارند و مشتاق اند که تاریخچه خود را با جزئیات کامل ارائه دهند. در صحبت کردن آنها، ژستها و تاکیدها و مکثهای نمایشی زیاد است. لغزشهای زبانی در گفتار آنها زیاد است و زبانیپر زرق و برق و پر رنگ و لعاب دارند. اظهار نظر های عاطفی در آنها شایع است.

اما اگر مجبورشان کنید که وجود احساس خاصی( مثل: خشم، اندوه، و خواستهای جنسی) را در خود قبول کنند، ابراز تعجب، نارضایی یا انکار می کنند. از معاینه شناختی آنها معمولا نتایج طبیعی به دست می آید، جزء این که در تکالیف مربوط به تمرکز یا ریاضیات ممکن است پافشاری نشان ندهند و با کمال تعجب، موضوعات عاطفی را هم خیلی زود از یاد می برند.

 

خصایص بالینی: بیماران مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی، رفتار توجه طلبانه بسیار زیادی از خود نشان می دهند. آنها در افکار و احساسات خود اغلب مبالغه می کنند و هر چیز ساده ای را مهمتر از آنچه هست، نشان می دهند.اگر کانون نوجه واقه نشوند یا تحسین و تایید نشوند، تندخو می شوند، می زنند زیر گریه، و دیگران را ملامت می کنند و به آنها افتراهای ناروا می زنند. رفتار اغواگرانه در هر جنسی که باشند در این بیماران شایع است. پرداختن به تخیلات جنسی در مورد افرادی که با آنها رابطه  دارند، در اینها شایع است، منتها این تخیلات را به زبان نمی آورند و عوض اینکه از نظر جنسی پرخاشگر باشند، عشوه گر و اهل لاس زدن هستند. این بیماران ممکن است به کژکاری روانی-جنسی مبتلا باشند: زنهای نمایشی ممکن است آنورگاسمی داشته باشند و مردهای نمایشی ممکن است دچار ناتوانی جنسی باشند. روابط آنها اغلب سطحی است و ممکن است افرادی مغرور، غرق در خود و دمدمی مزاج باشند.

نیازهای بسیار شدید آنها به وابستگی باعث می شود که زود به هرکس اعتماد کنند و خیلی راحت بشود فریبشان داد. از فهم احساسات واقعی خود عاجزند و نمی توانند انگیزه های خود را توضیح دهند. این افراد اگر تحت فشار روانی قرار گیرند ، حس واقعیت سنجی اشان به راحتی مختل می شود.

سیر: با بالا رفتن سن علایم کمتری در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی دیده می شود.

 

درمان:

«رواندرمانی»: بیماران مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی اغلب از احساسات واقعی خود بی خبرند؛ لذا تبیین احساسات درونی آنها فرایند ذرمانی مهمی است. رواندرمانی مبتنی بر روانکاوی، چه گروهی و چه فردی جواب می دهد.

«دارودرمانی»: برای برخی علایم می شود از دارودرمانی هم به صورت کمکی استفاده کرد( مثل: داروهای ضدافسردگی برای افسردگی و داروهای ضد اضطراب برای اضطراب و داروهای ضد روانپریشی برای مسخ واقعیت و خطاهای ادراکی)

 

 

۷)اختلال شخصیت خودشیفته

مشخصه: مشخصه افراد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته این است که خود بزرگ بینانه احساس می کنند آدم بسیار مهمی هستند و از جهتی نظیر ندارند.

 

همه گیرشناسی: شیوع تقریبی اختلال شخصیت خودشیفته، دو تا شانزده درصد از جمعیت بالینی و کمتر از یک درصد از جمعیت عمومی است. خطر وقوع این اختلال در فرزندان مبتلا ممکن است بیشتر از دیگران باشد، چون آنها احساس غیر واقع بینانه، قدرت مطلق، خود بزرگ بینی، زیبا بودن و باهوش بودن را در ذهن فرزندان خود می کارند.

 

تشخیص: خود بزرگ بینی( در خیال یا رفتار)، نیاز به مقبولیت، وفقدان حس همدلی به صورت الگویی نافذ و فراگیر که از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد که علامتش وجود حداقل پنج تا از موارد زیر است:

۱)احساس خود بزرگبینانه ای به صورت مهم پنداشتن خودداشته باشد(مثلا: در موفقیت ها یا استعداد های خود اغراق کند یا بدون اینکه به موفقیت شایسته ای دست یابد، انتظار داشته باشد که او را آدم بزرگ و مهمی بدانند).

۲)مشغولیت ذهنی خیالاتی از قبیل؛ موفقیت، قدرت، استادی وذکاوت، زیبایی یا محبوب و دوست داشتنی بودندرحد نامحدود باشد.

۳)معتقد باشد که استثنایی است و تنها سایر افراد استثنایی یا رده بالا می توانند او را درک کنند یا او باید تنها با این افراد رابطه داشته باشد.

۴)احتیاج داشته باشد که به شکلی افراطی تحسین شود.

۵)احساس محق بودن بکند: یعنی به شکل نامعقولی انتظار داشته باشد برخوردی رضایت بخش و اختصاصی با او صورت گیرد یا افراد خود به خود تسلیم خواسته هایش شوند.

۶)در روابط بین فردی استثمارگر باشد، یعنی از امتیازات دیگران برای رسیدن به مقاصد خود استفاده کند.

۷)فاقد حس همدلی باشد: یعنی تمایلی به درک یا شناخت احساسات و نیاز های دیگران نداشته باشد.

۸)رفتارها و نگرشهایی پرافاده و تکبر آمیز داشته باشد.

 

خصایص بالینی: افراد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته، احساس خود بزرگ بینی می کنند و خود را آدم مهمی می پندارند. تاب و تحمل انتقاد را ندارند و از اینکه هر کسی به خود اجازه انتفاد کردن از آنها را می دهد، عصبانی می شوند یا ممکن است بی اعتنایی کامل به انتقادها از خود نشان بدهند. آنها فقط نظر خود را قبول دارند و اغلب در طمع کسب شهرت و ثروت باد آورده اند. اعتماد به نفس این بیماران شکننده است و مستعد افسردگی اند.

 

سیر: اختلال شخصیت خود شیفته، اختلالی مزمن و صعب العلاج است. آنها نمی توانند پیری را تاب بیاورند

چون زیبایی و قدرت و.. مزایای جوانی برایشان مهم است به همین دلیل در برابر بحرانهای میانسالی آسیب پذیرتر از دیگران اند.

 

درمان:

«رواندرمانی»: درمان اختلال شخصیت خودشیفته دشوار است؛ چون اگر قرار است پیشرفتی در کار حاصل شود ، بیمار باید از خودشیفتگی دست بردارد.

«دارودرمانی»: داروهای ضد افسردگی چون نمی توانند طرد شدن را تحمل کنند مستعد افسردگی هستند.

 

۸)اختلال شخصیت دوری گزین

مشخصه: در بیماران دچار اختلال شخصیت دوری گزین حساسیت مفرطی به طرد دیده می شود که ممکن است باعث گوشه گیری و انزوای آنها از جامعه گردد. این افراد خجالتی هستند ولی غیر معاشرتی نیستند حتی تمایل فراوانی به داشتن رابطه با دیگران دارند ولی دلشان می خواهد که دیگران تضمینهای محکم و غیر معمولی به آنها بدهند مبنی براینکه بدون هیچ خرده گیری و انتقادی آنها را می پذیرند.

همه گیرشناسی: اختلال شخصیت دوری گزین شایع لست: میزان شیوع آن یک تا ده درصد از جمعیت عمومی است.

 

تشخیص: بارزترین نکته در مصاحبه بالینی با این بیماران، اضطرابی است که از صحبت کردن با مصاحبه گر دارند.

 

خصایص بالینی: حساسیت مفرط به طرد شدن از سوی دیگران، خصیصه بالینی محوری اختلال شخصیت دوری گزین است، و صفت شخصیتی عمده آنها کمرویی است. افراد مبتلا به این اختلال از گرمی و امنیتی که در روابط انسانی وجود دارد، خوششان می آید ، منتها پرهیز و گریز خود را از ایجاد رابطه با دیگران، با ترسی که ادعا می کنند از طرد شدن دارند، توجیه می کنند. از سخنرانی در جمع یا تقاضا کردن از دیگران می ترسند. در شغل خود زیاد پیشرفت نمی کنند و به دنبال اقتدار بیشتری هم نمی روند، بلکه آدمهای کمرویی به نظر می رسند که دلشان می خواهد همه از دستشان راضی باشند. اغلب هیچ دوست صمیمی یا قابل اعتمادی ندارند.

 

سیر: بسیاری از بیماران دچار اختلال شخصیت دوری گزین قادر به انجام کارکردهای خود هستند، به شرط آنکه در محیطی حمایت شده قرار داده شوند. برخی از آنها ازدواج می کنند، بچه دار می شوند، و زندگی محدودی را سر می کنند که تنها ارتباطش با اعضای خانواده است.

 

درمان:

«رواندرمانی»: رواندرمانی این بیماران مشروط به این است که نخست، رابطه محکمی با آنها ایجاد شود سپس درمانگر باید در برابر ترسهای آنها، به ویژه ترسی که از طرد شدن دارند، موضعی پذیرا و تایید کننده اتخاذ کنند و در نهایت بیمار را تشویق کند از لاک خود بیرون آید تا بر آنچه از دید او تحقیر و طرد وشکست جلوه کرد فایق شود.

«دارودرمانی»: داروهای مسدود کننده برای تدبیر پرفعالیتی دستگاه عصبی خودکار برای بعضی از بیماران مفید بوده است.

 

۹)اختلال شخصیت وابسته

مشخصه: بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وابسته نیاز های خود را تحت الشعاع نیاز های دیگران قرار می دهند، مسئولیت های مهم زندگی خود را به گردن دیگران می اندازند، به خود مطمئن نیستند و اگر برای مدت زیادی تنها بمانند، احساس ناراحتی بسیاری می کنند.

همه گیرشناسی: اختلال شخصیت وابسته در زنها شایع تر از مردهاست. ۵/۲ درصد از تمام اختلالات شخصیت در این مقوله جای می گیرد. این اختلال در بچه های کوچک خانواده شایع تر از بچه های بزرگ است.

 

تشخیص: اینگونه بیماران در مصاحبه، مطیع و فرمانبردار به نظر می رسند، سعی می کنند همکاری داشته باشند و دلشان می خواهد راهنمایی شوند.

 

خصایص بالینی: مشخصه اختلال شخصیت وابسته، رفتاری حاکی از وابستگی و سلطه پذیری به صورت الگویی نافذ و فراگیر است.افراد مبتلا به این اختلال از تصمیم گیری عاجزند. آنها از موقعیت های مسئولیت آور پرهیز می کنند و اگر از آنها بخواهند نقش رهبر را در جایی به عهده گیرند مضطرب می شوند و ترجیح می دهند تحت سلطه باشند.

اینگونه بیماران دوست ندارند تنها باشند و دلشان می خواهد کسی را پیدا کنند که بتوانند به او وابسته بشوند؛ همین نیاز آنها به دلبستگی به فرد دیگر است که روابط آنها را خدشه دار کرده است.

در « جنون دونفره » یا «اختلال روانپریشی مشترک»، معمولا یکی از دو نفر به اختلال شخصیت وابسته مبتلاست.

بدبینی، بی اطمینانی به خود، انفعال، و ترس از ابراز احساسات جنسی و پرخاشگرانه، مشخصه های رفتار بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وابسته است. این گونه افراد ممکن است همسری بدرفتار، بی وفا، و یا الکلی را مدتها تحمل کنند به خاطر دلبستگیشان.

 

سیر: پیش آگهی این افراد در صورت درمان، مساعد است.

 

درمان:

«رواندرمانی»: درمان اختلال شخصیت وابسته اغلب نتیجه بخش است. درمان های مبتنی بر بینش باعث می شود که بیمار بتوانند پیشایندهای اولیه رفتار خود را بشناسد و با حمایت درمانگر، به فردی مستقلتر، جراتمندتر ، و با اتکای بیشتر به خودش تبدیل شود. رفتار درمانی، جرات آموزی، خانواده درمانی و گروه درمانی همگی درمانی مناسب برای اینگونه بیماران است.

« دارو درمانی »: برای مقابله با علایمی مثل اضطراب و افسردگی که یکی از خصایص شایع در این اختلال است درمان دارویی به کار برده اند.

 

 

۱۰)اختلال شخصیت وسواسی-جبری

 

مشخصه: مشخصه های اختلال شخصیت وسواسی-جبری ، محدود بودن هیجانات، منظم و مرتب بودن، مداومت و پافشاری، سرسختی و یکدندگی، و بلاتصمیمی است. خصیصه محوری این اختلال عبارت است از کمال طلبی، وانعطاف ناپذیری به گونه الگویی نافذ و فراگیر.

 

همه گیرشناسی: در مردان شایعتر از زنهاست و بیش از همه در فرزندان اول خانواده تشخیص داده می شود.

و همچنین در بستگان تنی فرد بیشتر دیده می شود تا در جمعیت عمومی.

 

تشخیص: بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی-جبری، در مصاحبه، رفتاری شق و رق، رسمی، و خشک دارند.

نمی شود گفت که حالت عاطفیشان کند یا تخت است، بلکه محدود است. اینها در صحبت کردن پیشدستی نمی کنند و خلقشان معمولا جدی است. ممکن است از اینکه خودشان برجریان مصاحبه مسلط نیستند، مضطرب گردند.

مکانیسمهای دفاعی مورد استفاده آنها عبارت است از دلیل تراشی، جداسازی، ذهنی سازی، وارونه سازی، و ابطال.

 

خصایص بالینی: مشغولیت ذهنی این افراد به قواعد، مقررات، نظم و ترتیب، تر و تمیزی و شسته رفتگی، جزئیات ودستیابی به کمال است. همین صفات باعث می شود کلیات شخصیت آنها در مجموع، محدود و بسته باشد. آنها مصرانه معتقدند باید از قواعد پیروی کرد و به همین دلیل انعطاف پذیر نیستد. آنها می توانند مدتهای طولانی کار کنند و اصلا کارطولانی، امری روزمره برای آنهاست. آنها مهارتهای بین فردی چندانی ندارند. رسمی، جدی و فاقد شوخ طبعی اند.

آنها مردم  را از خود فراری می دهند و نمی توانند حد وسط بگیرند و به اصرار می خواهند دیگران را تحت سلطه خود بگیرند. آنها چون از اشتباه کردن می ترسند، نمی توانند به تصمیم قاطعی برسند و دایم راجبش فکر می کنند.

گرچه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی-جبری اکثر اوقات وضع زناشویی پایداری دارند و در کار خود نیزکفایت و شایستگی از خود نشان می دهند، اما دوستان زیادی ندارند.

 

سیر: اختلال شخصیت وسواسی-جبری سیری متغیر و غیر قابل پیش بینی دارد که گاهی وسواسهای فکری یا عملی هم ممکن است در آن راه پیدا کند.

 

 

 

درمان:

« رواندرمانی» : بیماران مبتلا به  اختلال شخصیت وسواسی-جبری بر خلاف بیماران دچار سایر اختلالات شخصیت اغلب خود می دانند که بیمارند و خودشان در جست و جوی درمان می آیند. این بیماران که از تحصیلات بالایی برخوردارند و خیلی هم معاشرتی اند، تداعی آزاد و درمان غیر هدایتگر را دوست دارند.

« دارودرمانی»: بعضی داروها مکن است بر برخی بیماران مفید واقع شود.

 

 

(NOS) 11)اختلال شخصیت نامعین

 

این دسته بندی برای بیمارانی نگه داشته شده است که بر هیچ یک از اختلالات شخصیتی که قبلا ذکر شده، قابل انطباق نیستند. و بیماری هم که خصایص بیش از یک اختلال شخصیت را دارد، اما ملاک های کامل هیچ اختلال شخصیتی را به طور کامل ندارد( شخصیت مختلط). مانند:

« اختلال شخصیت پرخاشگرِ منفعل »،

« اختلال شخصیت افسرده »،

« اختلال شخصیت آزارخواه-آزارگر(سادومازوخیستی)»،

 

۱۲) اختلال شخصیت پرخاشگرِ منفعل

 

مشخصه: فرد مبتلا به اختلال شخصیت پرخاشگرِ منفعل عبارت است از: مانع تراشی و کارشکنی،  تعلل و مسامحه،لجبازی، و ناکارآمدی به شکل پنهان.

 

تشخیص: در انجام درست وظایف روزمره اجتماعی و شغلی، به شکلی انفعالی مقاومت کند. از این شاکی باشد که دیگران خوب درکش نمی کنند قدرش را نمی دانند. عبوس و اهل جر و بحث باشد. نسبت به افراد ظاهرا خوشبخت تر، ابراز حسادت و ناراحتی کند. دایما از بدبختی خودش ناله و شکایت کند. گاه مخالفت جو و متخاصم و گاه متاسف و منفعل است.

 

خصایص بالینی: بیماران دچار به اختلال شخصیت پرخاشگرِ منفعل به نحو بارزی تعللو مسامحه می کنند. در کار کسانی که خود به آنها وابسته اند، عیب جویی می کنند و نق می زنند، در عین حال هیچ وقت هم دلشان نمی خواهد از شر اینگونه روابط مبتنی بر وابستگی خلاص شوند. روابط صمیمانه اینگونه بیماران تقریبا هیچ وقت آرام یا شاد نیست.آنها بیشتر به دلخوریهای خود توجه دارند نه به چیزهایی که برایشان رضایت خاطر و خوشنودی فراهم می کند ، لذا ممکن است هیچ گاه خودشان هم نفهمند که برای خوش بودن و لذت بردن چه کم دارند.

 

درمان: رواندرمانی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت پرخاشگرِ منفعل هم پیچیدگی های بسیاری دارد: تن دادن به توقعات آنها اغلب به معنای تایید و تشویق بیماری آنهاست و از سوی دیگر تن ندادن به آنها و اجابت نکردن این توقعات نیز طرد خود بیمار تلقی می شود. به این ترتیب جلسه درمانی به میدان جنگ تبدیل می شود .

 

۱۳)اختلال شخصیت افسرده

مشخصه: مشخصه افراد مبتلا به اختلال شخصیت افسرده وجود صفات مادام العمری در طیف افسردگی است.

اینها افرادی بدبین، بی لذت، وظیفه شناس، مردد به خود، و به نحوی مزمن ناشادند.

 

تشخیص و خصایص بالینی: بیشتر اوقات بی کس، جدی،عبوس،سلطه پذیر،و بدبین اند و خود را دست کم

می گیرند. به زودی پشیمان می شوند و احساس بی کفایتی و نومیدی می کنند. کمال طلبند، زیادی با وجدان اند.

دائما فکر و ذکرشان کار است. همیشه از این می ترسند که مورد تایید دیگران قرار نگیرند. بدون اینکه حرفی بزنند، دردرون خود رنج می کشند و حتی ممکن است خیلی زود اشکشان درآید، هرچند معمولا در حضور دیگران چنین کاری نمی کنند. بیماران دچار اختلال شخصیت افسرده از احساس مزمن شاد نبودن شکایت می کنند. معترف اند که احساس اعتماد به نفس اندکی دارند و چیز چندانی در زندگیشان نمی بینند که برایشان فرح بخش و امید آفرین باشد.

همیشه کارشان، خودشان و روابطشان با دیگران را تحقیر می کنند و بی ارزش می شمارند. از خود عیب جویی می کنندو خود را سرزنش می کنند. ظاهرشان خمیده، چهره ای افسرده، و صدایی خشن و دورگه دارند و دچار کندی روانی-حرکتی نیز هستند.

 

درمان:

رواندرمانی، درمان انتخابی اختلال شخصیت افسرده است. رواندرمانی بینش گرا و شناخت درمانی و

رواندرمانی گروهی و درمان بین فردی برای اینگونه افراد جواب می دهد. داروهای ضد افسردگی بویژه داروهای  سروتونرژیک به مقدار کم در روز در کنار رواندرمانی جواب می دهد.

 

۱۴)اختلال شخصیت آزارخواه-آزارگر(سادومازوخیستی)

برخی از انواع شخصیت وجود دارد که مشخصه شان آزارخواهی و آزارگری یا ترکیبی از هر دو است.

 

الف)آزارگری(سادیسم):

عبارت است از تمایل ایجاد درد در دیگران از طریق اعمال هر نوع بدرفتاری اعم از جنسی، جسمی، یا روانی.

ستم یا خشونت جسمی عمولا برای ایجاد درد در دیگران به کار برده می شود نه برای مثلا دزدی فقط هدفشان درد است.این افراد دوست دارند دیگران را در مقابل دیگران تحقیر کنند و رفتارشان با بچه ها اصلا خوب نیست و تند است.

ب)آزارخواهی(مازوخیسم):

عبارت است از رسیدن به لذت جنسی از طریق ایجاد درد در خود. خودآزار اخلاقی در مجوع کسی است که به دنبال موقعیت های تحقیرآمیز و خفت بار می رود، نه به دنبال درد جسمی. فروید معتقد بود که توانایی فرد آزارخواه برای رسیدن به ارگاسم را احساس اضطراب و گناهی که در مورد رابطه جنسی دارد، مختل کرده و این احساسات را با عذاب دادن خود تخفیف می دهد.

 

(منبع: خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک )